یا مهدی ادرکنی

اشنایی با منجی عالم

یا مهدی ادرکنی

اشنایی با منجی عالم

دوران غیبت

غیبت آن حضرت دو مرحله دارد:

الف. غیبت کوتاه مدت (صغرا)که ازسال260 هنگام شهادت

امام یازدهم علیه السلام  تاسال329 یعنی حدود هفتادسال طول کشید.

مهمترین ویژگی این دوره، آن است که مردم، ازطریق نایبان خاص، یعنی عثمان بن سـعید عمری، محمدبن عثمان بن سـعید

عمری،حسـین بن روح و علی بن محمد سـمری، با امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در ارتباط بودند و به وسیله آنان،

سؤالات خود را میپرسـیدند و پیام ها و پاسخ های حضرت را دریافت میکردند. در این دوره نیز برخی از ارادتمندان، موفق

به دیدارحضرت شدند.

ب. غیبت بلندمدت (کبرا): در آخرین روز های عمر نایب چهارم، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشـریف در نامه ای خطاب

به او،خبر رحلت او را تاشـش روز دیگر اعلام میکنـد. امام، از او میخواهد که دیگر فردی را به عنوان نایب خاص معرفی

نکند. بدین گونه دوران غیبت کبراشروع شد. امام، در این دوره، عالمان و فقیهان را به عنوان نایبان عام به مردم معرفی کرد و

از آنان خواست که در امورخود به عالمان رجوع کنند.(1)

البته بایدتوجه داشت هرچندامام در پرده غیبت قرار دارد؛ مردم همچنان ازشـمع وجود او بهره میبرند. در روایت مشهور از

پیامبرصـلی الله علیه و آله وسلم.(2) وخودحضرت مهدی(3) علیه السـلام «امام غایب» به خورشید پشت ابر تشبیه شده است

که مردم از آن بهره میبرند.

در این دوران پرفراز و نشـیب، مردم بایـد در انتظار مقدم او باشـند و به وظیفه یک منتظر واقعی عمل کنند و  برای ظهور ، زمینه

سازی بکننـد. در ایـن دوران برخی نیز موفـق به دیـدار آن عزیز شدنـد که نمـونه آن، تشـرف حـاج علی بغـدادی است که درکتـاب

مفاتیح الجنان ذکرشده است.

دوران ظهور: این دوره، ازظهور حضـرت تا رحلت ایشان راشامل میشود. پس از آنکه شـرایط ظهور فراهم گشت و علایم

ظهور؛ ماننـدخروج سـفیانی و نـدای آسـمانی پدیـدار شـد، آن یگانه دوران، در مکه ظاهر میشود و همراه یاران، در مسـجد

الحرام،ظهورخود را اعلام میدارد. پس ازسیطره بر مکه و اصلاح امور، به طرف مدینه وسایر نقاط به حرکت در میآید و

بـا پاک سازی جهان ازظلم وشـرک، عـدل و دین را بر این زمین خسـته ازسـیاهی میگسترانـد. در این دوران است که زمین،

خرم و آباد میگردد و برکاتش را به مردم ارزانی میدارد.

1-کمال الدین،ج2، ب45،ح45.

2-کمال الدین،ج2، باب23،ح3.

3-کمال الدین،ج2، ب45،ح4.

آفتاب مهر